ملا پول طلائي در دست داشت و با آن بازي ميكرد. شخصي شنيده بودملا احمق است جلو آمده گفت: اين پول را به من بده هشت قطعه پول زرد مسي بگير. ملا گفت: به شرطي اينكار را ميكنم كه سه بار صداي خر كني. شخص قبول كرده سه بار عرعر كرد. ملا به او گفت: خوب الاغ جان تو با اين خريت فهميدي پول طلا خوب است اما من نفهميدم با پول مس تبديل كنم
۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه
داستان هاي ملا نصرالدين:ملا و صداي خر
ملا پول طلائي در دست داشت و با آن بازي ميكرد. شخصي شنيده بودملا احمق است جلو آمده گفت: اين پول را به من بده هشت قطعه پول زرد مسي بگير. ملا گفت: به شرطي اينكار را ميكنم كه سه بار صداي خر كني. شخص قبول كرده سه بار عرعر كرد. ملا به او گفت: خوب الاغ جان تو با اين خريت فهميدي پول طلا خوب است اما من نفهميدم با پول مس تبديل كنم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)









هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر