يكروز ملا از سفري بر ميگشت و مقدار زيادي بار با خود آورده بود. وقتي در ايستگاه از موتر پايين شد و بارهايش را روي زمين نهاد و گاديواني را صدا زد و آدرس خانه خود را به او داد و گفت: خوب كاكاجان حالا بگو چند ميگيري
كه خودم و بار ها را به آدرسي كه گفتم برساني؟ گاديوان گفت: براي بردن خودت پنج دينار ولي براي بردن بارها هيچ. ملا فكري كرد و گفت: بسيار خوب پس بارها را به آدرسي كه گفتم ببر من خودم پياده خواهم آمد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر