گويند ملانصرالدین ماچه الاغی داشت، بعد هوس کرد با آن جوجه کشی!! منظور کره کشی کند. بعد با کدخدا ده بالایی که او نیز نره الاغی داشت، توافق کرد در مقابل مبلغی پول، نره الاغ با ماچه الاغ جفت شوند. بعد در لحظه معارفه، نره الاغ هول و دستپاچه شد و چپکی زد. بعد هوس و شهوت الاغين فرو نشست، اما برای ملا بهره ای نياورد. بعد ملا مغبون شد و اعتراض کرد، بعد کدخدا زير بار نرفت و گفت از نظر او کار تمام شده است. بعد ملا افسار الاغش را گرفت و به آبادی برگشت.... بعد اهالی آبادی که مرتب می پرسيدند، کجا رفته؟ مجبور شد جواب بدهد: «يک جماع الاغم بدهکار بود و مبلغی پول هم خودم، رفتم دينم را ادا کردم و اکنون فارغ.»
۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه
طنز ملانصرالدين:ملا و الاغش
گويند ملانصرالدین ماچه الاغی داشت، بعد هوس کرد با آن جوجه کشی!! منظور کره کشی کند. بعد با کدخدا ده بالایی که او نیز نره الاغی داشت، توافق کرد در مقابل مبلغی پول، نره الاغ با ماچه الاغ جفت شوند. بعد در لحظه معارفه، نره الاغ هول و دستپاچه شد و چپکی زد. بعد هوس و شهوت الاغين فرو نشست، اما برای ملا بهره ای نياورد. بعد ملا مغبون شد و اعتراض کرد، بعد کدخدا زير بار نرفت و گفت از نظر او کار تمام شده است. بعد ملا افسار الاغش را گرفت و به آبادی برگشت.... بعد اهالی آبادی که مرتب می پرسيدند، کجا رفته؟ مجبور شد جواب بدهد: «يک جماع الاغم بدهکار بود و مبلغی پول هم خودم، رفتم دينم را ادا کردم و اکنون فارغ.»
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)









هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر