آی آر نی نی

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

حكايت هاي ملانصرالدين:داستان خویشاوند الاغ وملا


روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر