ملا ظرف كهنه اي را به بازار برد كه بفروشد. چون سوراخ بود مشتري اي پيدا نكرد. يكي گفت: اين ظرف ميانش كه چيزي بند نميشود. چه كسي آنرا ميخرد؟ ملا متغيرانه گفت: زن من اين ظرف را پر از پنبه كرد يك ذرهً آن نريخت. چطور تو ميگوئي چيزي در آن بند نميشود
۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر