دندان ملا درد می کرد. نزد دندان ساز رفته گفت: دندان مرا بکش. گفت: دو دینار بده ، ملا گفت : یک دینار بیشتر نمی دهم، دندانساز قبول نکرد. ملا ناچار شده دو دینار داد. پس دندانی که درد نمیکرد به او نشان داد. چون آنرا کشید گفت سهو کردم دندانی که دود میکرد دیگری است. آنرا هم کشید. ملا گفت: خواستی از من پول زیادی بگیری اما من از تو زرنگتر بودم ، ترا گول زده کاری کردم که همان دانه ای یک دینار تمام شد .
۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه
لطيفه هاي ملا نصر الدين:
دندان ملا درد می کرد. نزد دندان ساز رفته گفت: دندان مرا بکش. گفت: دو دینار بده ، ملا گفت : یک دینار بیشتر نمی دهم، دندانساز قبول نکرد. ملا ناچار شده دو دینار داد. پس دندانی که درد نمیکرد به او نشان داد. چون آنرا کشید گفت سهو کردم دندانی که دود میکرد دیگری است. آنرا هم کشید. ملا گفت: خواستی از من پول زیادی بگیری اما من از تو زرنگتر بودم ، ترا گول زده کاری کردم که همان دانه ای یک دینار تمام شد .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)









هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر